شانگهای

در شانگهای چه گذشت؟

در روزهای ۲۱ و ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ (۲ تا ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)، کنفرانس بین‌المللی Asia Steel Summit با حضور چهره‌های برجسته صنعت فولاد از آسیا، اروپا و خاورمیانه، در شانگهای، پایتخت اقتصادی چین برگزار شد.

به گزارش افق امروز در جریان این اجلاس، سه واقعیت برجسته و یک تردید بنیادین، تصویر روشن اما پیچیده‌ای از آینده فولاد و نظم نوین اقتصادی جهان ترسیم کردند:

نخست، تقابل اقتصادی میان چین و ایالات متحده دیگر یک گمانه‌زنی زودگذر نیست، بلکه واقعیتی تثبیت‌شده است. بازگشت به روابط پیش از سال۲۰۲۵ اکنون دور از ذهن به نظر می‌رسد و شاید حتی باید زودتر انتظار چنین رویارویی‌ای را می‌داشتیم. دوم، فولاد دیگر موتور محرک رشد اقتصادی چین محسوب نمی‌شود، اما همچنان جایگاهی راهبردی در ساختار صنعتی این کشور دارد. مصرف فولاد، در بخش محصولات تخت، در سطوح بالایی حفظ خواهد شد؛ اما بازار محصولات طویل وارد مرحله‌ای از اشباع بی‌سابقه شده است. این مازاد به‌زودی روانه بازارهای منطقه‌ای خواهد شد و برای سایر صادرکنندگان، تهدیدی جدی به‌شمار می‌رود. سوم، چین اگرچه در مواجهه با آمریکا در موضع تقابل قرار دارد، اما تمایلی به تشدید تنش‌ها ندارد.

به‌عنوان یک واقعیت، متاسفانه نام خلیج‌فارس و مسائل از این قبیل برای پکن اهمیتی ندارد؛ آنچه بی‌چون‌وچرا خط قرمز آنها محسوب می‌شود، حاکمیت بر تایوان است. در سایر منازعات جهانی، چین ترجیح می‌دهد با لحنی مودبانه، در موقعیتی متوازن و محتاط باقی بماند، بنابراین در این‌گونه موارد اگر روی کمک آنها حساب کنیم، نا امید خواهیم شد. اما آنچه بیش از همه در حاشیه گفت‌وگوها شنیده می‌شد، تردیدی راهبردی بود: چین به‌تدریج و حساب‌شده در حال عقب‌نشینی از دو ستون اصلی وابستگی اقتصادی خود به ایالات متحده است؛ بازار مصرف و بازار سرمایه.

سرمایه‌گذاری‌های مستقیم چین در آمریکا از اوج ۴۴میلیارد دلار در سال۲۰۲۴ به تنها ۱۱.۲میلیارد دلار کاهش یافته است. همچنین، دارایی‌های ارزی چین در بازار اوراق خزانه‌داری آمریکا تا فوریه۲۰۲۵ به ۷۸۴میلیارد دلار رسیده است؛ پایین‌ترین سطح در یک دهه اخیر. برخی برآوردها حاکی از آن است که این رقم تا سال۲۰۲۶ ممکن است به نزدیک صفر برسد. این روند خروج، نشانه‌ای روشن از بازتعریف راهبرد اقتصادی پکن است. چین دیگر صرفا به‌دنبال بازار نیست، بلکه به‌دنبال شریکانی راهبردی برای سرمایه‌گذاری میلیاردها دلاری است که طی سال‌های طلایی ذخیره کرده است.

شریکانی که نه‌فقط پول و انرژی، بلکه فناوری، منابع پایدار، ظرفیت تولید و افق توسعه‌پذیر در اختیار داشته باشند. در این مسیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس با سرمایه‌های عظیم و اشتیاق فراوان برای جذب فناوری، منطقه اوراسیا با منابع طبیعی و بازار ترکیبی ۲۵۰میلیون‌نفری، خاور دور با نرخ رشد سریع اقتصادی و حتی آمریکای لاتین -که روزگاری حیاط‌خلوت ایالات متحده به شمار می‌رفت- اکنون در کانون توجه پکن قرار گرفته‌اند و اینجا محل تردید ماست: جایگاه کشور ما در این میان کدام است؟‌

ایران از نظر سرمایه انسانی متخصص، ظرفیت صنعتی و زیرساخت‌های گسترده (هرچند به‌شدت نیازمند نوسازی) و منابع غیر قابل تصور انرژی پتانسیل منحصر به فردی برای جذب سرمایه دارد. اما باید به‌ یاد داشت که پتانسیل، زمانی معنا می‌یابد که به تقاضا، ساختار و اقدام موثر تبدیل شود؛ در غیر این صورت، تنها در حد آرزو باقی خواهد ماند. آیا ایران می‌تواند بخشی از این فرصت تاریخی باشد؟

امید آن است که پاسخ، «آری» باشد؛ اما تحقق آن مستلزم تصمیمی قاطع، اقدامی هماهنگ و اصلاحاتی بنیادین در رویکرد سیاستگذاری و نگاه و درک عمیق به سرمایه‌گذار خارجی خواهد بود.

انتهای پیام/+

برچسب های اخبار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب گردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Search