به گزارش افق امروز
تحولات جدید در ساختار و مأموریت بسیج در استان یزد نشان میدهد این نهاد فراتر از فعالیتهای مناسبتی و امنیتی، به سمت مدل «حکمرانی مردمی» حرکت کرده است؛ مدلی که هدف آن استفاده از ظرفیت آحاد جامعه برای حل مسائل پیچیدهای چون چالش آب، آسیبهای اجتماعی، محرومیتزدایی و جنگ شناختی است. این یادداشت به واکاوی موضوع و الزامات تحقق این رویکرد میپردازد.
بسیج طی چهار دهه گذشته، مسیری تکاملی از دفاع نظامی تا مشارکت اجتماعی پیموده است. آنچه امروز بهویژه در استان یزد مشاهده میشود، تغییری مفهومی در نقش این سازمان است: گذار از یک نیروی واکنشی و مناسبتی، به یک نهاد راهبردی در حکمرانی اجتماعی و توسعه محلی.
این تحول نه یک شعار تشریفاتی، بلکه پاسخی به نیازهای جدید جامعه و تغییر ماهیت تهدیدات است؛ تهدیداتی که از جنگ سخت به جدال روایتها، سبک زندگی و شکافهای اجتماعی منتقل شده است.
۱. از کمکرسانی تا حل مسئله
اگرچه فعالیتهای عمرانی مانند ساخت مسکن محرومان، پروژههای روستایی یا خدمات معیشتی سالهاست بهعنوان نماد بسیج شناخته میشود، اما چالش امروز جامعه یزد صرفاً «کمبود خدمت» نیست؛ مسئله اصلی پایداری، توانمندسازی و حرکت از کار اجرایی به حل مسئله ریشهای است.
مدل جدید فعالیتها باید بر سه محور استوار شود:
• توانمندسازی اقتصادی بهجای حمایت موردی
• ارتباط ساختاری با دستگاهها بهجای فعالیت جزیرهای
• نقشه راه برای هر فعالیت، با خروجی قابل سنجش
بسیج میتواند حلقه اتصال مردم، دولت و نهادهای تخصصی باشد؛ نه مجری منفرد.
۲. نقش در امنیت ترکیبی و ثبات منطقهای
یزد طی سالهای اخیر حضور پررنگ در مأموریتهای امنیتپایه جنوب شرق کشور داشته است. تجربه این اعزامها نشان میدهد امنیت امروز ترکیبی از اقدام میدانی، کار فرهنگی، توسعه محلی و روایتسازی رسانهای است.
بسیج باید این تجربه میدانی را به یک «مدل دانشبنیان امنیت اجتماعی» تبدیل کند تا:
• امنیت صرفاً به مقابله فیزیکی محدود نشود؛
• بلکه با اقدامات فرهنگی، اقتصادی و آموزشی، منشاء تهدیدات کاهش یابد.
این نگاه، نقش یزد را از یک یگان پشتیبان به یک پایگاه راهبردی تولید تجربه امنیت پایدار ارتقا میدهد.
۳. جنگ شناختی و رهبری رسانهای
تحولات رسانهای امروز، ضرورت جهاد تبیین را به یک میدان عملیاتی تبدیل کرده است. این میدان نه با کلیشهگویی، بلکه با تحلیل، روایتسازی، شبکهسازی و حضور در پلتفرمهای جهانی امکانپذیر است.
برای اثرگذاری واقعی، بسیج نیازمند:
• شبکه تحلیلگر و تولیدکننده محتوا در محلات
• اتاق عملیات رسانهای با سامانه دادهمحور
• تربیت راویان و تحلیلگران نخبگانی
• و تعامل با رسانههای رسمی و مردمی
یعنی جهاد تبیین باید ساختارمند، نه شعاری باشد.
۴. حکمرانی مردمی؛ مدل پیشنهادی برای یزد
مدل حکمرانی مردمی بر سه اصل استوار است
اصل
توضیح
خروجی مورد انتظار
مسئلهمحوری
فعالیت بر اساس نیاز واقعی استان
کاهش دوبارهکاری و هزینهها
مشارکت شبکهای
پیوند مردم، دانشگاه، دولت، خیرین
حل مسائل پیچیده مثل آب و مهاجرت
پایش و ارزیابی
سنجشپذیری نتایج
یزد با ظرفیت نخبگان دانشگاه صنعتی، مراکز علمی، صنایع بزرگ، و روحیه مشارکتی مردم، میتواند الگوی ملی حکمرانی مردمی مبتنی بر بسیج شود.
۵. چالشهای پیشرو
برای واقعیتبخشی به این تحول، باید چند مانع را شناخت:
• خطر گرفتار شدن در کارهای نمایشی و شعاری
• عدم پیوند ساختار بسیج با نظام تصمیمسازی استان
• کمبود سازوکارهای ارزیابی عملکرد
• ضعف تولید دانش و مستندسازی
رفع این چالشها، بسیج را از یک «فاعل میدانی» به یک «بازیگر راهبردی» تبدیل میکند.
شایان ذکر اینکه ؛
بسیج امروز در یزد در نقطه یک چرخش تاریخی قرار دارد؛ چرخشی از فعالیتهای موضعی و مقطعی، به سمت نقشآفرینی در معماری آینده استان.
اگر این تحول با برنامه، دادهمحوری و همافزایی نهادی همراه شود، میتواند:
• مسائل ساختاری استان را کاهش دهد
• اعتماد اجتماعی را تقویت کند
• و ایران را در سطح منطقه به الگوی حکمرانی مردمی تبدیل نماید.
این مسیر نه تنها ممکن، بلکه ضروری و زمانمند است.