به گزارش افق امروز
او تصمیم گرفته طلاق بگیرد. این زن از دلیل جدایی زودهنگام میگوید.
*چطور با همسرت آشنا شدی؟
*یعنی سنتی ازدواج کردی؟
نه. یک نفر او را به من معرفی کرد. پسرخاله همکارم بود. گفت قصد ازدواج دارد و خوب است با هم آشنا شوید. من هم قبول کردم. یکی دو بار با هم بیرون رفتیم و بعد از هم خوشمان آمد. بیشتر بیرون رفتیم و عاشق هم شدیم.
*چه مدتی بعد ازدواج کردید ؟
یک سال بعد ازدواج کردیم.
*پس زندگی را خوب آغاز کردید ؟
بله. واقعا زندگی ما شیرین شروع شد. سعید با من زندگی خوبی داشت. مشکل مالی نداشتیم. خانه داشتیم. سعید ماشین هم داشت. من هم درآمد خودم را داشتم.
*چه شد که به مشکل برخوردید؟
فهمیدم سعید به من دروغ گفته است. او شغلش را از من مخفی کرده بود.
*مگر میشود؟
وقتی با هم آشنا شدیم گفت مغازهدار است و لوازم خانگی میفروشد. من هم حرفش را باور کردم مغازه را هم به من نشان داد تا اینکه ازدواج و زندگی مشترک را شروع کردیم. یک روز من در کمد لباسهایش چیزی پیدا کردم که خیلی تعجب کردم.
*چه چیزی پیدا کردی؟
یکسری کاغذ پیدا کردم که نشان میداد سعید شغل دیگری دارد.
*موضوع را به سعید گفتی ؟
بله گفتم. انکار نکرد و گفت دوست نداشته من شغل دیگر او را بدانم.
*خانوادهاش میدانستند؟
بله. او شغل بدی نداشت فقط از من مخفی کرده بود. او گفت مغازهاش اجارهای است و درآمد زیادی ندارد. برای همین بیشتر از راه ارز دیجیتال درآمد کسب میکند.
*چرا راستش را نگفته بود؟
میگفت دوست نداشته دیگران درباره او زیاد بدانند. البته مدعی است چون از خانواده من خوشش نمیآمد، این کار را کرد.
*حالا نمیشود او را ببخشی؟
واقعا نمیتوانم دیگر به او اعتماد ندارم.
*نظر شوهرت درباره این موضوع چیست؟
به شدت مخالف است و گفته هر کاری میکند جدا نشویم اما فریب در ازدواج است و من حق طلاق دارم. او گفته بود مغازه مال خودش است.
*چه مدتی با هم زندگی کردید؟
یک سال و نیم .
*فکر نمیکنی برای طلاق زود است؟
دروغ هر وقت که اتفاق بیفتد، دروغ است./سایت جنایی