دوست صمیمی سارق طلای زن جوان تهرانی

اعتماد یک زن جوان به دوست صمیمی‌اش به بهای از دست رفتن تمام طلا و جواهراتش تمام شد؛ متهم که با کپی‌کردن کلید ورودی خانه، نقشه سرقت را عملی کرده بود، قصد داشت با فروش طلاها خودرویی بخرد و از تهران بگریزد، اما عملیات غافلگیرانه پلیس همه‌چیز را برملا کرد.

به گزارش افق امروز

به نقل از صد آنلاین ،با دریافت گزارشی مبنی بر سرقت طلا و جواهر از یک واحد مسکونی در شرق تهران، موضوع به‌صورت ویژه در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات میدانی و بررسی دوربین‌های مداربسته، مأموران به رفتار‌های رفت و آمد یکی از دوستان صمیمی شاکی مشکوک شدند و با انجام اقدامات فنی و استعلام‌های تخصصی، هویت این فرد را احراز کردند. در قدم بعدی و پس از هماهنگی با مرجع قضایی، تیم عملیات به مخفیگاه وی در مرکز تهران اعزام و متهم را طی یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کرد.

متهم که ابتدا سعی داشت با توضیحات ضد و نقیض مأموران را گمراه کند، سرانجام در بازجویی‌ها به ارتکاب سرقت اعتراف کرد. وی اظهار داشت به دلیل رفت‌وآمد‌های فراوان به منزل شاکی و اعتماد میان آنها، از یک فرصت مناسب استفاده و پس از تهیه نسخه‌ای از کلید ورودی خانه، در روزی که از نبود اعضای خانواده مطمئن بوده، طلا و جواهرات را سرقت و به یکی از مالخر‌ها فروخته است.

گفت‌و‌گو با متهم این پرونده

چطور با شاکی آشنا شدی؟

حدود یک سال قبل در یکی از پارک‌های محله با او آشنا شدم و به دلیل همراهی فرزندانمان، ارتباط‌مان کم‌کم صمیمی شد. در این مدت رفت‌وآمد زیادی به خانه‌شان داشتم و با اعضای خانواده‌اش آشنا شده بودم.

چه شد که به فکر سرقت افتادی؟

روز اولی که به خانه‌شان رفتم در اتاق خواب متوجه مقدار زیادی طلا در یکی از کمد‌ها شدم. ابتدا فقط به عنوان یک موضوع عادی از کنار آن گذشتم، اما با گذشت زمان وسوسه ذهنی‌ام بیشتر و بیشتر شد تا جایی که تصمیم گرفتم از غفلت آنها سوءاستفاده کنم.

کلید را چگونه کپی کردی؟

یکی از روز‌ها که به خانه‌شان دعوت شده بودم، برای چند دقیقه از جمع دور شدم و فرصت پیدا کردم که یکی از کلید‌های ورودی منزل را بردارم. همان روز کلید را کپی کردم و نسخه اصلی را دوباره در همان محل گذاشتم تا کسی متوجه نشود.

هدف‌ات از فروش طلا‌ها چه بود؟

‌می‌خواستم طلا‌ها را سریع بفروشم تا بتوانم یک خودروی ۲۰۷ بخرم و بعد به شهرستان بروم تا چند روزی آنجا بمانم. تصور می‌کردم در آن مدت شرایط آرام می‌شود و کسی به من مشکوک نخواهد شد.

ازدواج کرده‌ای؟

بله، حدود دو سال است که ازدواج کرده‌ام و یک فرزند دارم. در ماه‌های اخیر رابطه خوبی با همسرم نداشتم و چند بار بحث جدی برای جدایی مطرح شده بود. به همین دلیل فشار روانی زیادی داشتم و همین مسائل باعث شد تصمیم اشتباهی بگیرم.

آیا از کاری که انجام دادی پشیمانی؟

بله، به شدت پشیمانم. هیچ تصور نمی‌کردم در چنین زمانی دستگیر شوم و کارم به پلیس و دادسرا کشیده شود. اعتماد آنها نسبت به من بسیار زیاد بود و حالا از اینکه این اعتماد را از بین برده‌ام احساس شرمندگی می‌کنم.

انتهای پیام/+

برچسب های اخبار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب گردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Search