افق امروز و به نقل از خبرگزاری تسنیم، بیست و چهارمین دوره جشنواره قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با شعار «قصه، صدای زندگی است» در سه بخش رقابتی، غیر رقابتی و علمی در حال برگزاری است. بخش «رقابتی» این دوره شامل قصهگویی ملی، قصهگویی بینالمللی، قصهگویی آیینیسنتی، قصهگویی زبان اشاره، قصهگویی ۹۰ ثانیهای (قصه زندگی من) و پادکست قصهگویی است.
بخش «غیر رقابتی» نیز با عنوان «قصهگویی برگزیدگان» و بخش «علمی» این رویداد فرهنگی در بخشهای جستار، مقاله علمی، کتاب و پایاننامه/ رساله برگزار میشود. بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی همچون سال گذشته محورهای موضوعی خود را بر پایه امیدها و آرزوها، شادیها و غمها و ایثار و از خود گذشتگی (جهاد و مقاومت در عرصههای مختلف زندگی) قرار داده است.
بیست و چهارمین دوره جشنواره قصهگویی پس از اعلام اسامی برگزیدگان در بخش استانی، وارد بخش منطقهای شده و قرار است با اتمام این بخش تا پایان این هفته، وارد بخش کشوری شود. محمد گودرزی دهریزی، دبیر این دوره جشنواره، در گفتوگویی با تسنیم از تفاوت این دوره با ادوار گذشته و چرایی اهمیت برگزاری جشنوارهای حول سنتی مانند قصهگویی برای نسل جدید گفت. مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
جشنواره قصهگویی در سه مرحله استانی، منطقهای و کشوری برگزار میشود که البته در بخش کشوری، پیوست بینالمللی را نیز دارد. در حال حاضر شرکتکنندگان در بیست و چهارمین دوره جشنواره، در حال رقابت در بخش منطقهای هستند و پیشبینی میشود که این بخش با اعلام اسامی برگزیدگان، پایان هفته به سرانجام و اتمام برسد. آذربایجان شرقی آخرین منطقه این جشنواره است که پس از اعلام برگزیدگان، پرونده بخش منطقهای بسته خواهد شد. پس از آن ارزیابی آثار در بخش کشوری آغاز خواهد شد.
یکی از تفاوتهای بیست و چهارمین دوره جشنواره با دورههای گذشته در ریلگذاری علمی است؛ به این صورت که ما بعد از ۲۳ سال برگزاری، تصمیم گرفتیم که سنجههای داوری را تغییر دادیم و از نظر علمی روی این موضوعات کار کردیم. از سوی دیگر، دورههایی را برای آموزش این سنجهها برگزار کردیم. به عنوان نمونه، در بخش علمی جشنواره، جستارنویسی را اضافه کردیم تا مربیان کانون بتوانند تجربیات خود را در قالب جستار ارائه دهند. از سوی دیگر، بخشهای جشنواره را تفکیک کردیم، بخش آیینی سنتی، ملی، بینالمللی و… جدا شده و ارزیابی و داوری آنها نیز به صورت جداگانه انجام میشود.
این تفکیکها باعث شد آسیبشناسی این بخشها درستتر انجام شود. فکر میکنم ریلگذاری که سال گذشته انجام شد، دارد کمکم تأثیرات خود را در دوره جاری جشنواره نشان میدهد. من جشنواره امسال را با روندی علمیتر ارزیابی میکنم. هرچند جشنواره ارزیاب علمی دارد و کار پژوهش را انجام میدهد، اما در مجموع روند کار را علمیتر میبینیم.
کیفیت آثار را نیز در راستای تأثیرات اقدامات سال گذشته ارزیابی میکنم. قصهگوها برای شرکت در این دوره جشنواره، سنجهها را آموزش دیدهاند. کلاسهای متفاوتی در این زمینه برگزار شد. به عنوان نمونه، در بررسی آسیبشناسانه سال گذشته مشخص شد که ما در بخش آیینی سنتی با مشکلاتی مواجه هستیم، قصهگوها گویا هنوز فرق میان پردهخوانی، نقالی و شمایل گردانی را نمیدانند. برای رسیدن به کیفیت بهتر، از وجود اساتیدی مانند ناصربخت، صالحپور و … کلاسهایی برگزار شد؛ به همین دلیل میتوان گفت که در جشنواره بیست و چهارم در بخش آیینی سنتی، در قیاس با دورههای گذشته ما با رشد در قصهگویی مواجه بودیم.
بخشی از برگزیدگان این جشنواره، مربیان کانون هستند که قصهگویی جزو کارهای روزمره آنها را تشکیل میدهد. رهایی از این مقوله برای آنها معنی ندارد، آنها روز بعد از اختتامیه جشنواره دوباره به کانون میروند و در واقع در خلال قصهگویی، در جشنواره هم شرکت میکنند. برای این بخش این انتقاد وارد نیست، اما برای افرادی که به شکل آزاد در این جشنواره شرکت میکنند، شاید این موضوع بیشتر صدق کند.
اتفاقاً امسال در بخش بینالملل با همکاری همایون همدانی در نظر گرفتیم، این است که در سایت بانک اطلاعات قصهگویان بینالملل دقیقتر طراحی شود؛ از سوی دیگر همانطور که قصهگوهای غیر ایرانی فراخوان شرکت در جشنواره قصهگویی کانون را میبینند و در آن شرکت میکنند، شرایط مشابهی نیز از سوی کانون برای قصهگوهای داخلی فراهم شود که گروههای ایرانی نیز در جریان انجمنها و فراخوانهای قصهگویی در جهان قرار گیرند؛ چون قابلیت رقابت میان ایرانیها و خارجیها وجود دارد و ما نمودی از آن را در بخش پایانی جشنواره قصهگویی کانون شاهد هستیم. به همین دلیل تلاش داریم که این فرصتسازی برای قصهگوهای ایرانی فراهم شود.
بعضی از سنتها را داریم که برای زنده نگاه داشتن آنها باید خیلی تلاش کنیم. بگذارید از این اصطلاح عامیانه زور زدن استفاده کنم. مثلاً میگوییم گلیمبافی خیلی خوب بوده، اگر بخواهیم این سنت را احیا کنیم، باید به شکل تصنعی تلاش کنیم تا این هنر احیا شود. اما قصهگویی جزو سنتهایی است که نیازی به تلاش تصنعی برای حفظ آن نداریم؛ و اگر قرار است تلاشی هم کنیم، این تلاش باید در جهت بهروز کردنش باشد نه برای نگاه داشتنش.
جریان قصهگویی از آنجا که با روان انسانها پیوند دارد، در زندگی جاری است. از سوی دیگر، قصهگویی در مشاغل امروزی و مدرن، در شرکتهای خصوصی و نهادهای دولتی در ایران و خارج از کشور، به عنوان ابزار اثرگذار استفاده میشود؛ به عبارت دیگر، با وجود اینکه قصه قدمتی طولانی دارد، انگار یک روح و رخ مدرن هم با خود همراه دارد و همچنان قابل استفاده است.
مثال دیگری میزنم؛ ما انیمیشنهایی داریم که بین بچهها اثرگذار است. وقتی میخواهیم به چرایی پرمخاطب بودن آنها و جهانی شدن این آثار بپردازیم، متوجه میشویم که ساخت این آثار گروهی صورت گرفته و کار یک نفر نیست. از سوی دیگر، میبینیم که تمامی این انیمیشنها از قصههای قوی برخوردارند. یعنی تیمی که روی این قصهها کار میکنند، زحمت بسیاری کشیدهاند تا قصه، قصه خوبی از آب درآید. به همین دلیل نمیتوان گفت که قصهگویی سنتی است که در گذشته باقی مانده است، بلکه به نظرم قصهگویی سنتی جاری است که متناسب با نیازهای امروز کودکان و نوجوانان حضور دارد.
ما بیشتر ملتی شفاهی هستیم تا مکتوب. این عادت، آسیبهای خودش را داشته است. از طرفی میتوان گفت که شفاهی بودن هم یک جاهایی به درد میخورد. قصه هم یک جریان شفاهی است. اگر بخواهیم گروهی را به جلسه قصهخوانی یا قصهنویسی دعوت کنیم، کمتر اقبال میکنند، اما اگر بخواهیم برای همان گروه قصهای را تعریف کنیم، بهتر میپذیرند، یا مثلاً اگر به ۱۰۰ نفر از شرکتکنندگان جشنواره که همگی هم در قصهگویی ماهر هستند، بگوییم که حالا قصه بنویسید، شاید پنج نفر از این جمع بتواند روی نوشتن و مکتوب کردن قصهها تمرکز داشته باشند. این یک بُعد قضیه است.
از سوی دیگر، جشنواره یک بُعدی نیست و پیرامون خود مسائل مختلفی دارد. اولاً جشنواره جریانی را ایجاد میکند و از سوی دیگر، ما در کنار آن ما نقد و بررسی آثار و کشف استعداد در این زمینه داریم؛ به همین دلیل فکر میکنم جشنواره میتواند در این بخشها جریانساز باشد. البته جشنوارهها آسیبهای خاص خود را دارد، برخی از آدمها فقط برای شرکت در جشنوارهها خود را آماده میکنند. این امر مختص به ادبیات و قصهگویی نیست، در دیگر حوزهها مانند تئاتر و … نیز دیده میشود. در واقع برخی از افراد که کنگرهای و جشنوارهای هستند، منتظر میمانند تا فراخوانی منتشر شود، براساس آن در آن جشنواره شرکت میکنند و بعد دیگر فعالیتی ندارند تا فراخوانی دیگر. ما در قصهگویی هم کسانی را داریم که فقط کار را برای جشنواره آماده میکنند، اما در مجموع این جریانسازیها که در طول یکسال انجام میشود، میتواند مفید باشد.