چالش‌های افزایش ظرفیت تولید داخلی

به‌رغم افزایش چشمگیر سرمایه‌گذاری در ظرفیت تولید داخلی، تولید ناخالص تولیدی(MGO) آمریکا از اوایل سال‌۲۰۲۳ ثابت مانده‌است. پس از جذب بیشتر ظرفیت‌های نهفته، سیستم‌های تولیدی بازسازی‌‌‌‌شده آمریکا در مقیاس‌‌‌‌پذیری سریع برای همگامی با رشد تقاضای داخلی با مشکل مواجه شده‌اند. مکزیک که پیش‌‌‌‌تر از تغییر مسیر تولید از مناطق دوردست به مکان‌های نزدیک‌تر بهره برده بود، در بخش‌هایی مانند خودروسازی و تجهیزات الکتریکی همچنان شریکی قابل‌اعتماد است، اما فراتر از این بخش‌های اصلی، مکزیک با چالش‌های زیرساختی و محدودیت‌هایی در توانایی پذیرش تولیدات بیشتر از خارج روبه‌رو است که سرعت رشد آن را به‌عنوان یک مقصد آسان، کند کرده‌است. نتیجه این است که در سال‌۲۰۲۴، با ناتوانی آمریکا و مکزیک در ایجاد ظرفیت تولیدی کافی، تولیدکنندگان به سمت استفاده از محصولات آسیایی کم‌‌‌‌هزینه‌‌‌‌تر و دورتر که در گذشته نیز به آنها متکی بوده‌اند، بازگشته‌‌‌‌اند.

سرمایه‌گذاری روبه‌رشد و تولید محدود

شوق صنعتگران برای تقویت «ساخت آمریکا» در افزایش مداوم هزینه‌های مرتبط با تولید مشهود است. در سال‌۲۰۲۴، کل مخارج سالانه ساخت‌‌‌‌وساز سرمایه‌ای به ۲۳۳‌میلیارد دلار رسید‌که ۴۰‌میلیارد دلار بیشتر از سال‌۲۰۲۳ است. گرچه این سطح از سرمایه‌گذاری «تنها» نشان‌دهنده رشد ۲۰‌درصدی است و به منزله عقبگرد از رشد سالانه ۵۵‌درصدی در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ بوده اما همزمان نشان می‌دهد؛ بسیاری از شرکت‌ها همچنان درون‌سپاری را از نظر استراتژیک برای بلندمدت مهم می‌دانند، با این‌حال این روند صعودی مداوم سرمایه‌گذاری‌ها هنوز به گسترش متناسب در تولید داخلی منجر نشده‌است، درحالی‌که نرخ رشد تولید صنعتی(MGO) با رشد یک‌درصدی، بهبود اندکی نسبت به سال‌۲۰۲۳ را تجربه کرده، حجم تولید جهان از ۷.۲۳۵تریلیون دلار به ۷.۲۸۳تریلیون دلار رسیده و تنها ۴۷‌میلیارد دلاری افزایش ‌یافته‌است. جالب اینکه با توجه به‌شدت تقاضا و سرعت بیشتری که رشد این بخش نسبت به رشد تولید دارد، لزوم استقبال از درهای باز تجاری به سیاستگذاران در جهان را یادآور می‌شود.

بازگشت به واردات

در سال‌۲۰۲۴، کشورها و مناطقی از آسیا که امکان تولید کم‌‌‌‌هزینه را دارند، شاهد افزایش عرضه کالای خود به آمریکا از ۸۷۸‌میلیارد دلار به ۹۶۸‌میلیارد دلار بودند؛ افزایشی ۹۰‌میلیارد دلاری که حدود ۶۵‌درصد آن از سه بخش رایانه و الکترونیک(۳۱+‌میلیارد دلار)، تجهیزات الکتریکی(۱۸+‌میلیارد دلار) و مواد شیمیایی(۱۰+‌میلیارد دلار) بوده‌است. چین نیز پس از کاهش ۱۰۵‌میلیارد دلاری صادرات کالاهای تولیدی به آمریکا در سال‌۲۰۲۳، نشانه‌های بهبود محتاطانه با افزایش ۶.۷میلیارد دلاری در سال‌۲۰۲۴ را نشان می‌دهد، با این‌حال روند کلی کاهش وابستگی به واردات چینی نسبت به سایر کشورهای آسیایی کم‌‌‌‌هزینه همچنان در بیشتر رشته‌‌‌‌ فعالیت‌ها مشهود است.

هم کانادا و هم مکزیک پیش‌‌‌‌تر از انتقال تولید به مکان‌های نزدیک‌تر سود برده بودند، اما در سال‌۲۰۲۴ سرنوشت این دو کشور، حداقل تا آنجا که به واردات آمریکا مربوط می‌شود، شروع به واگرایی کرده‌است. مکزیک با ۱۶‌درصد از کل واردات، یا ۴۵۷‌میلیارد دلار، همچنان شریک تجاری اول آمریکا در کالاهای تولیدی است، اما چون افزایش ۸‌درصدی آن از سال‌۲۰۲۳ همچنان کندتر از رشد واردات از مناطق کم‌‌‌‌هزینه آسیا بوده، نسبت نزدیک به دور مکزیک پس از رشد در دو سال‌گذشته، اندکی کاهش‌یافته‌است. بیشتر افزایش صادرات مکزیک از سه بخش کلیدی یعنی محصولات رایانه‌‌‌‌ای و الکترونیکی، تجهیزات حمل‌ونقل و تجهیزات الکتریکی، لوازم و قطعات آمده که حدود ۸۵‌درصد از کل رشد صادرات آمریکا را تشکیل می‌دهند. با وجود اینکه مکزیک قطب مهمی برای بخش‌های خودرو و الکترونیک باقی‌مانده، توانایی آن برای جذب تقاضای بیشتر ممکن است به محدودیت خود رسیده باشد. زیرساخت‌های مکزیک-به‌ویژه جاده‌‌‌‌ها، انرژی و آب-چالشی مداوم است. در سال‌۲۰۲۴، ایالت‌‌‌‌های کلیدی تولیدی در مکزیک مانند خالیسکو، کرتارو و گواناخواتو گاهی برای تامین برق کافی با مشکل مواجه بوده‌اند. کانادا هم از سوی دیگر، برای نخستین‌بار از سال‌۲۰۲۰ شاهد کاهش چشمگیر واردات آمریکا با نرخ ۸.۴میلیارد دلار یعنی ۳‌درصد کمتر از سال‌۲۰۲۳ بوده‌است. این کاهش قبل از صحبت‌‌‌‌ها درباره تعرفه‌های وارداتی رخ‌داده و افت کلی در تولید ناخالص داخلی کانادا که تا حدی زیربنای آن است، پرسش‌هایی را درباره قابلیت اطمینان کانادا به‌عنوان شریک نزدیک‌‌‌‌سپاری(سپردن بخشی از تولید کالا به همسایگان و شرکای نزدیک) مطرح می‌کند.

خودکفایی کمتر

در سال‌۲۰۲۴، واردات خالص حدود ۱۵۵‌میلیارد دلار(۶‌درصد) افزایش‌یافت، درحالی‌که تولید خالص برای بازار تنها حدود ۲۶‌میلیارد دلار(کمتر از یک‌درصد) افزایش داشت. این عدم‌تعادل، شاخص خودکفایی کرنی را تضعیف کرد و روند صعودی مشاهده‌‌‌‌شده در دو سال‌گذشته را معکوس کرد. به‌رغم عدم‌قطعیت پیرامون سیاست تجاری و تقاضای جهانی، نظرسنجی سالانه شاخص درون‌‌‌‌سپاری کرنی که در مارس ۲۰۲۵ انجام شد، افزایش قابل‌توجهی در علاقه به درون‌‌‌‌سپاری نشان می‌دهد.‌درصد مدیران‌عاملی که قصد دارند طی سه سال‌آینده بخشی از عملیات خود را به آمریکا بازگردانند، ۱۵‌درصد نسبت به گزارش سال‌گذشته افزایش ‌یافته‌است.

محرک‌‌‌‌های موجود

با تکامل شرایط جهانی، انگیزه‌‌‌‌های بازگرداندن عملیات به آمریکا نیز در حال تغییر است. امسال شاهد افزایش حدود ۵۰‌درصدی مدیران‌عاملی بوده‌‌‌‌ایم که تنش‌های ژئوپلیتیک را به‌عنوان انگیزه درون‌‌‌‌سپاری در مصاحبه‌‌‌‌های خود ذکر کرده‌اند؛ موردی که نشان می‌دهد چگونه عدم‌قطعیت خارجی در حال بازتعریف اولویت‌‌‌‌های اجرایی صنایع است، با این‌حال به‌رغم تغییر انگیزه‌‌‌‌ها، هزینه همچنان مهم‌ترین عامل محرک است. تفاوت‌‌‌‌های هزینه کار جهانی همچنان مانعی قابل‌توجه در این مسیر است. برای سومین سال‌متوالی، مدیران‌عامل هزینه نیروی کار را به‌عنوان چالش اصلی درون‌‌‌‌سپاری و نزدیک‌‌‌‌سپاری شناسایی کرده‌ که تقریبا ۲۵‌درصد آن را به‌عنوان مانع اصلی خود درنظرسنجی امسال رتبه‌‌‌‌بندی کرده‌اند. کمبود نیروی کار و شکاف مهارتی این مشکل را تشدید و هزینه تولید را صعودی می‌کند، بنابراین امروز مدیران‌عامل با چالشی دوگانه مواجه هستند؛ نه‌تنها دستمزدها بالاتر است، بلکه یافتن استعدادهای واجد شرایط به‌‌‌‌طور فزاینده‌ای دشوار شده‌است، به‌ویژه در بخش‌هایی مانند فلزات اولیه که بازنشستگی‌‌‌‌ها از ورودی‌‌‌‌های جدید پیشی ‌گرفته‌است.

هوش مصنوعی عامل تغییر احتمالی است؟

بیش از ۶۵‌درصد از مدیران اجرایی تولید پاسخ‌‌‌‌دهنده معتقدند هوش‌مصنوعی طی سه تا پنج سال‌آینده باعث بهبود کنترل کیفیت، بهره‌‌‌‌وری و مدیریت زنجیره تامین خواهدشد که می‌تواند کفه ترازو را به سمت تولید آمریکا متمایل کند. یک استراتژی دوجانبه که سرمایه‌گذاری در فناوری هوش‌مصنوعی و اتوماسیون را با توسعه نیروی کار ماهر ترکیب می‌کند، پیش‌‌‌‌شرط اساسی موفقیت است.

واقع‌‌‌‌بینی به‌جای شکست

اگر سال‌۲۰۲۴ چیزی به ما آموخته باشد، این است که درون‌‌‌‌سپاری نمی‌تواند تنها براساس احساسات و مثبت‌‌‌‌اندیشی موفق شود و عمدتا توسط قوانین اساسی عرضه و تقاضا هدایت می‌شود. از این دیدگاه، کندی امسال نه یک شکست، بلکه یک بررسی واقع‌‌‌‌بینانه است! به‌رغم سطح بالای تزریق به ساخت‌‌‌‌وساز و موجی از علاقه مدیران اجرایی به آوردن زنجیره تولید به نزدیک‌ترین مکان، تولید داخلی واقعی در یافتن تقاضا با مشکل مواجه شده‌است. راز این محدودیت صنایع را باید در نیاز به زمان‌‌‌‌ طولانی برای سازگاری، کمبود نیروی کار و عدم‌توسعه به اندازه تامین‌‌‌‌کننده داخلی جست. برخی از امیدوارکننده‌‌‌‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها، به‌ویژه در نیمه‌‌‌‌هادی‌‌‌‌ها و اجزای فناوری‌های پیشرفته، هنوز به خروجی معنادار تبدیل نشده‌‌‌‌اند. ترکیب تحولات اخیر در فناوری، سیاست تجاری و ساختارهای اجتماعی به‌وضوح نشان می‌دهد؛ ما در نقطه‌عطفی قرار داریم. ما می‌دانیم درب به‌سوی عصر صنعتی بعدی باز است. آنچه نمی‌دانیم این است که چه‌کسی آماده عبور از آن خواهد بود و در آن‌سوی درب چه چیزی را برای ساختن انتخاب خواهند کرد.