به گزارش افق امروز گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: اسمش سیمین تاج بود، ولی به قول خودش «مرحوم فروزانفر، مرا دوشیزه مشکین شیرازی مینامید تا اشارتی باشد به پوست آفتابخورده جنوبیام.» سیمین تاج یا آنطور که ما میشناسیمش سیمین دانشور، زنی یکتا در ادبیات ماست.
سیمین دانشور متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز، در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد؛ پدرش محمدعلی دانشور پزشک و علاقهمند به ادبیات بود و مادرش قمرالسلطنه حکمت مدیر هنرستان دخترانه و نقاش بود، دخترعموی علی اصغر حکمت و سردار فاخر حکمت. شش فرزند داشتند، سه پسر به نامهای منوچهر، هوشنگ و خسرو و سه دختر به نامهای هما و سیمین تاج و ویکتوریا. در کتابخانه پدرش کتابهای زیادی بود و او آنها را خوانده بود، حافظ و سعدی و ناصرخسرو و بیهقی و… مدرسه مهرآیین میرفت و انگلیسی میدانست و با ادبیات جهان هم آشنا شده بود. ۱۶ سالش بود وقتی زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست _اولین مقالهاش_در نشریهای منتشر شد. شاگرد اول کشور شد و دیپلم گرفت و با یک خواهر و یک برادر به تهران آمد، که یکی پزشکی خواند و یکی باستانشناسی، سیمین هم رفت سراغ ادبیات فارسی.
سیمین ۲۰ ساله، پس از فوت پدر در رادیو تهران مشغول به کار شد، همکار شاملو و کسمایی بود. هفت سال بعد از رادیو بیرون آمد و به روزنامه ایران رفت، سال ۱۳۲۸ هم دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفت و رسالهای درباره زیباییشناسی ادبیات قرن هفتم نوشت. سال قبلش اولین مجموعه داستان کوتاهش را چاپ کرده بود؛ آتش خاموش. سال بعدش هم با مردی که باری در اتوبوس شیراز کنار دستش نشسته بود و همسفر شده بودند ازدواج کرد، جلال آل احمد. ازدواجی که علیرغم همه مخالفتها ۲۰ سال ادامه داشت، تا روز غروب جلال.
دانشور در شهریور سال ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی به مدت یک تا دو سال تحصیل کرد، و وقتی به ایران بازگشت به خانهای رفت که جلال خودش نقشهاش را کشیده بود و ساخته بودش. همین خانه دزاشیب توی کوچه ارض. خانهای حیاط دار و آجری در نزدیکی دربند و کوههای شمیران.
سیمین و جلال در یک کتاب همکاری داشتند، در سال ۱۳۵۱، کتاب چهل طوطی که ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانکِ چینی، در کتابی به نام The Wisdom of India جمع کرده است. به جز این کار مشترک که سه سال بعد از مرگ جلال منتشر شد، هرچه مینوشت را به او نشان میداد، اما اجازه دخالت نمیداد.
سیمین دانشور از همان سال ۱۳۳۶ که بازگشت، مشغول تدریس بود. ابتدا در هنرستان و بعدها در دانشگاه تهران، جایی که ۲۰ سال درس داد ولی به خاطر مخالفت ساواک، تا وقت بازنشستگیاش هرگز استاد تمام نشد. او در مبارزات اجتماعی و فرهنگی فعالیت داشت، تا وقتی جلال بود با او و بعدها به تنهایی. در نخستین انتخابات کانون نویسندگان ایران در فروردین سال ۱۳۴۷ _یکسال قبل از درگذشت جلال_ برگزار شد، به عنوان نخستین رئیس این کانون انتخاب شد. در دوران فعالیت خود، به مسائل هویت زن ایرانی و جایگاه اجتماعی زنان در جامعه توجه ویژه داشت و در آثارش این موضوعات را به شکلی عمیق بررسی کرد.
۱۸ مهرِ ۱۳۵۶ دانشور نخستین سخنرانِ در شبهای شعرِ گوته در باغِ انجمنِ فرهنگیِ روابطِ ایران-آلمان بود؛ که در جریان مبارزات منجر به پیروزی انقلاب به ده شب یا شبهای گوته معروف شد. او گفتارِ خود را با آیهای از قرآن (ربِّ اشْرَحْ لِی صَدرِی…) آغاز کرد و در باب هنر معاصر و رابطهاش با آزادی سخن گفت. در آن شب اخوان هم شعری خواند از کتاب دوزخ اما سرد. شب چهارم این ده شب حسین منزوی شعر «بانو» را قرائت کرد که به گفته خودش مخاطب این شعر سیمین دانشور بوده است.
که نام دانشور به عنوان اولین سخنران در آن نوشته شده است
او از برجستهترین نویسندگان و مترجمان ایرانی و نخستین زن ایرانی بود که به صورت حرفهای به زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر سیمین دانشور رمان سووشون (۱۳۴۸) است که نثری ساده و روان دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است. این رمان از پرفروشترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیات داستانی ایران به شمار میرود و روایت مقاومت مردم است در برابر انگلیسیها. هرچند آتش خاموش نخستین مجموعه داستانی به قلم یک زن ایرانی به شمار میرود، از سیمین آثاری چون غروب جلال (۱۳۶۱ منتشر شد ولی بخش اولش به نام شوهرم جلال ۱۳۴۱ نوشته شده بود)، شهری چون بهشت (۱۳۴۰)، به کی سلام کنم (۱۳۵۹، تمام داستانهای این کتاب پیش از انقلاب نوشته شدهاند و موضوعشان مسائل سیاسی و اجتماعی دهه ۵۰ و اختناق حاکم است)، از پرنده مهاجر بپرس (۱۳۷۶ داستانهایی با مضمون انقلاب و جنگ)، جزیره سرگردانی (۱۳۷۲) اولین کتاب از سه گانه او)، ساربان سرگردان (۱۳۸۰ دومین کتاب سه گانه) هم باقی مانده است. سومین این سهگانه کوه سرگردان نام داشت و ۱۳۸۶ به دست ناشر داد، که دو سال بعد طبق گفته ناشر کتاب مفقود شد. دانشور کار ترجمه هم میکرد و کتابهایی از نویسندگانی مانند چخوف و جرج برنارد شاو را نیز ترجمه کرد.
سیمین دانشور در سالهای پایانی عمر به خاطر بیماری نتوانست بنویسد، و سرانجام عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ (برابر با ۸ مارس ۲۰۱۲) در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او تا پایان عمر در همان خانه آجری که جلال ساخته بود زندگی میکرد. خانهای که بعد از مرگش محل سکونت خواهرش بود، و حالا در اختیار شهرداری است و تبدیل به موزه سیمین و جلال شده است.