به گزارش افق امروز، به نقل از خبرنگار ایکنا، محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی معاصر، ضمن حضور در آخرین روز دوره آموزشی شعر جوان، موسوم به «آفتابگردانها» که هرساله به همت موسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب برگزار میشود و میزبان شاعران نوجوان و جوان از سراسر کشور است، درباره راه و رسم شاعری برای شاعران جوان آفتابگردان سخنانی ایراد کرد.
مجاهدی خطاب به شاعران دورههای هشتم، نهم و دهم آفتابگردانها گفت: ما دنبال «شعر غیور» میگردیم، شعری که در مخاطب شعور بیشتر ایجاد کند. آیا کسی میتواند تعریفی جامع و مانع از شعر آیینی ارائه بدهد؟
شاعر مجموعهی «گلنفسیها» در ادامه و در بیان تعریف شعر آئینی گفت: ما هر کسی که مقولهای بنویسد که به نحوی از معرفت اهل بیت(ع) و منابع تاریخی اسلام متاثر باشد، به عنوان یک شهروند شعر آیینی میپذیریم. این نگاه، فارغ از نگاه بستهای است که شعر آیینی را فقط شعر ماتمی و مناسکی در نظر میگرفت. آن نگاهِ منسوخ، قطعهای از پازل را میگرفت و بقیه را رها میکرد و از عهده همان یک قطعه هم به خوبی برنمیآمد.
مجاهدی تاکید کرد: براساس این تعریف؛ گستره موضوعی شعر آیینی، بسیار فراگیرتر از آنی است که تصور میکنید. با همین تعریف یک سطری، میتوانید زیرمجموعههای موضوعی مختلفی از توحید گرفته که ارتباط مستقیم دارد با شعر آیینی، تا شعر اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، شعر دفاع، شعر شهادت و انواع دیگر را برای شعر آیینی تعریف کنید.
وی در ادامه به شاعران توصیه کرد: تشنگی خود را از سرچشمه رفع کنید. چشمهای که هزار و چهارصد سال در بستر تاریخی بوده و حرکت کرده، حقیقتا در مسیر خود با خس و خاشاک بسیار برخورد کرده و زلالیت اولیه را ندارد. پس باید پالایش شود؛ نه یک بار و دو بار، که ده بار… تا ما به آن زلال اولیه برسیم و بعد از آن رفع عطش کنیم. به عبارت دیگر شاعر متعهد عالی ما امروز نباید به گفتهها بسنده کند. باید به سراغ متون دستهاول برود، نه دستهچندم.
مولف کتاب «شکوه شعر عاشورا» در بخش دیگر صحبتهای خود ضمن بیان اینکه شعر ولایی یک قطعه از پازل موضوعی شعر آیینی است؛ عنوان کرد: «خیال» مهمترین عنصر شعر است، چنانکه اگر عنصر خیال را از شعر بگیرید، دیگر شعر با نثر فرقی ندارد.
مجاهدی ادامه داد: عنصر خیال دو ساحت دارد؛ یک ساحت، مخیّر بودن شعر است و شعر را آمیخته خیال و وهم و گمان میکندو یک ساحت هم اثرگذاری و خیالانگیزی در ذهن مخاطب است. برای همین در برخی شعرها مثل غزلیات حافظ، روایات مختلفی درباره یک بیت میبینیم و خوانشهای مختلفی از آن داریم. پس اگر ابیات ما تکساحتی باشد، مخاطب نمیتواند با خواندن آن خیالانگیزی را تجربه کند.
وی افزود: مثلا شعر سعدی به اندازه شعر حافظ دارای ابعاد مختلف نیست، نهایتاً دو سه بُعد داشته باشد. اما شعر حافظ مانند منشوری است که از هر سو مینگری، با نورهای رنگی متفاوتی مواجه میشوید.
پدر شعر آیینی معاصر در ادامه به تفاوت شاعر آیینی با دیگر شاعرها اشاره کرد و گفت: شاعر آیینی، صاحب دارد. او با این باور دستبهقلم میشود که «من دارم به عزیزان نادرالوجودی عرض ادب میکنم که پیش خدا آبرو دارند، پس دارای صاحب هستم. در خلوت سحرگاهی یا شبانه با خدا، با وضو و حضور قلب، در جای محدودی که چیزی ذهنت را مشغول نکند، هر چه داری پشت در بگذار و با این اندیشه که خدا حاضر و ناظر است با پروردگار سخن بگو، مثل یک درخت بارانخورده، خودت را بتکان و بیرون بریز و با خدا و ولی خدا گفتوگو کن. اگر این حال ادامه پیدا کرد، کمکم حس میکنی جوانههایی در وجودت رشد میکند و عطرش به مشامت میرسد. این عطر وجودی خودت است.
شاعر مجموعه «آینههای سفالی» ادامه داد: شاعر آیینی باید بداند در چه ساحتی حضور دارد و آیینگی خود را احراز کند. اگر آیینگی خود را باور نداشته باشد، آن تجلی را در خود نمیبیند. حتی اگر نور در او بیفتد، انعکاسش را نمیبیند چراکه آن باطن غبارآلوده او را به خودش نشان نمیدهد؛ چیزی که انسان به چشم میبیند، بالاتر از آن است که با علم بخواهید به آن برسید.
مجاهدی در ادامه ضمن بیان اینکه شهود مراتبی دارد و شاعر آیینی هم باید به مرتبهای از شهود برسد، اظهار کرد: اینجا شاعر باید خودِ خودش را بشناسد و اگر با خودش قهر است، آشتی کند. اگر با خودمان جنگ و دعوا داریم، باید یک روز این جنگ و دعواها را تمام کنیم.
وی خطاب به شاعران حاضر در دوره آفتابگردان افزود: ما در کتاب «تجربههای قدسی» از شاعران بزرگ گرفته تا دیگران، تجربههای قدسی را به نگارش در آوردهایم. با شما اتمام حجت میکنم. شعر آیینی را به هرزه نگیرید؛ شما صاحب دارید. شعری را که برای اهل بیت(ع) نوشتهاید، در خلوت خود برای حضرت ولی عصر(عج) بخوانید. حضرت حاضرند، میشنوند، میبینند.
مجاهدی با تاکید بر اینکه مرگ، پایان ما نیست، اضافه کرد: اینکه ما پوستینی خاکی را در بیاوریم و بگذاریم کنار که مرگ نیست. تازه اول راه است. تمرکز کنید و راه بیفتید زیرا هرچه تمرکزتان بیشتر باشد، بهتر میتوانید شعر بگویید.
پدیدآورنده کتاب «در آئینه شعر فارسی» در پایان با نقل تجربههای قدسی «محتشم کاشانی» و «مقبل کاشانی» گفت: از این مثالها بسیار است در ادبیات آیینی. کافی است بتوانید این اتصال باطنی را ایجاد کنید و در مسیر گام بردارید.