با وجود این سیر نزولی، آرامکو تصمیم گرفته مسیر سرمایه‌‌گذاری را متوقف نکند. این شرکت هزینه‌های سرمایه‌‌ای خود را به ۱۳ میلیارد دلار افزایش داده که نشان از تعهد ریاض به برنامه بلندپروازانه چشم‌‌انداز ۲۰۳۰ دارد؛ برنامه‌‌ای که هدف آن کاهش وابستگی اقتصاد عربستان به نفت و تنوع‌‌‌بخشی به منابع درآمدی این کشور است. آرامکو با تکیه بر ذخایر عظیم، هزینه تولید پایین و موقعیت استراتژیک خود در بازار انرژی، تلاش می‌‌کند جایگاهش را به عنوان بازیگر مسلط حفظ کند؛ اما آیا بازار جهانی نفت با این رویکرد همسو است؟ گزارش پیش‌‌رو، تصویری ترکیبی از این دو تحول مهم ارائه می‌دهد و می‌‌کوشد با نگاهی تحلیلی به پشت‌‌پرده این روندها، جایگاه بازیگران بازار انرژی از جمله ایران را بازخوانی کند.

 هشداری از پاریس

آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در گزارش اخیر خود از پاریس هشداری صریح نسبت به آینده بازار جهانی نفت صادر کرده است. این نهاد معتبر انرژی، که به عنوان مرجع تحلیلی بی‌‌طرف در میان کشورهای مصرف‌‌کننده شناخته می‌شود، پیش‌‌بینی می‌‌کند که بازار جهانی در سال ۲۰۲۵ با مازاد عرضه‌‌ای بیش از یک میلیون بشکه در روز روبه‌رو خواهد شد؛ رقمی که در صورت تحقق، می‌تواند ضربه‌‌ای سنگین به قیمت نفت وارد و تعادل شکننده فعلی میان عرضه و تقاضا را به‌‌هم بریزد. آن‌‌هم در شرایطی که اعضای اوپک‌‌پلاس همچنان به سیاست محدودسازی تولید پایبند مانده‌‌اند و انتظار می‌‌رود با احتیاط بیشتری به تنظیم بازار بپردازند. با این حال، آنچه بیش از همه توجه تحلیلگران را جلب کرده، کاهش محسوس رشد تقاضا در چین است؛ کشوری که سال‌ها به عنوان لکوموتیو مصرف جهانی نفت شناخته می‌شد. کاهش مصرف داخلی، افت فعالیت‌‌های صنعتی و تمرکز روزافزون بر انرژی‌‌های تجدیدپذیر، موجب شده تا پکن دیگر نقشی محرک برای بازار نفت ایفا نکند. علاوه بر آن، سیاست‌های اقلیمی و برنامه‌های کربن‌‌زدایی نیز شتابی مضاعف یافته‌‌اند. چین اکنون نه‌‌تنها در حال تغییر مسیر خود از سوخت‌‌های فسیلی است، بلکه این پیام را به دیگر اقتصادهای نوظهور نیز صادر کرده که عصر وابستگی مطلق به نفت به پایان نزدیک شده است.

 برخورد دو روند متضاد

در چنین فضایی، برخورد دو روند ظاهرا متضاد اما همزمان، وضعیت بازار نفت را پیچیده‌‌تر کرده است: از یک‌‌سو، شرکت‌های نفتی بزرگ مانند آرامکو عربستان، با افزایش سرمایه‌‌گذاری و اجرای پروژه‌های گسترده، تلاش دارند سهم خود را از بازار جهانی حفظ کرده و حتی گسترش دهند. آرامکو که اخیرا از کاهش سودآوری ۵ درصدی در سه‌‌ماه نخست سال خبر داده، همچنان به افزایش هزینه‌های سرمایه‌‌ای خود ادامه می‌دهد؛ نشانه‌‌ای از رویکرد تهاجمی‌‌اش برای عبور از نوسانات فعلی بازار. از سوی دیگر اما، تقاضای جهانی برای نفت با چالش‌‌هایی ساختاری و بلندمدت مواجه است. حرکت به سوی انرژی‌‌های تجدیدپذیر، اجرای سیاست‌های زیست‌‌محیطی سخت‌‌گیرانه در اروپا و آمریکای شمالی، تغییر الگوی مصرف در میان نسل‌‌های جدید و همچنین توسعه خودروهای برقی، همگی در حال کاستن از رشد سنتی تقاضای نفت هستند. رکودهای دوره‌‌ای اقتصادی نیز بر این روند سایه افکنده و چشم‌‌انداز رشد مصرف را بیش از پیش تیره کرده است.

در چنین فضایی، این پرسش بنیادین پیش می‌‌آید: در صورتی که پیش‌‌بینی IEA تحقق یابد و بازار با مازاد عرضه چشمگیر مواجه شود، چه سرنوشتی در انتظار قیمت نفت و بازیگران کلیدی این صنعت خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش بسته به جایگاه هر کشور و شرکت متفاوت است. بی‌‌تردید تولیدکنندگانی مانند عربستان و امارات، که از هزینه تولید پایین‌‌تری برخوردارند، در این شرایط نیز می‌توانند رقابت‌‌پذیر باقی بمانند. اما کشورهایی با هزینه‌های بالای استخراج، یا اقتصادهایی که به‌‌شدت به درآمدهای نفتی وابسته‌‌اند – مانند ایران، عراق، نیجریه یا ونزوئلا – در معرض تهدیدی جدی قرار خواهند گرفت. از این‌‌رو، اگرچه این تحولات در نگاه اول صرفا جنبه اقتصادی دارند، اما در واقعیت، تبعات ژئوپلیتیک، اجتماعی و حتی امنیتی نیز در پی خواهند داشت. آینده بازار نفت نه‌تنها به تصمیمات اوپک‌‌پلاس، بلکه به سیاستگذاری‌‌های کلان انرژی در جهان، سرعت گذار به انرژی‌‌های نو، و البته ثبات اقتصادی قدرت‌های مصرف‌‌کننده وابسته است.

 چشم‌‌انداز نفتی خاورمیانه

برای کشورهای خاورمیانه، این تحولات نه‌‌تنها بُعد اقتصادی بلکه ابعاد ژئوپلیتیک نیز دارد. کاهش درآمدهای نفتی می‌تواند موجب تغییرات اساسی در سیاستگذاری‌‌های داخلی و خارجی شود. عربستان با تکیه بر پروژه‌های بلندپروازانه‌‌ای چون «نئوم» نیازمند منابع مالی قابل توجهی است و کاهش قیمت نفت ممکن است روند اجرای این پروژه‌ها را با کندی مواجه سازد. از سوی دیگر، سایر تولیدکنندگان نفت منطقه، از ایران گرفته تا عراق و امارات، باید در فضای رقابتی‌‌تر و غیرقابل پیش‌‌بینی‌‌تری فعالیت کنند؛ فضایی که در آن صرفا داشتن ذخایر عظیم، تضمین‌‌کننده موفقیت نخواهد بود. کاهش سود آرامکو و هشدار آژانس بین‌المللی انرژی درباره مازاد عرضه نفت، دو نشانه مهم و هم‌‌زمان از واقعیت‌‌های در حال تغییر در بازار جهانی انرژی هستند؛ واقعیت‌‌هایی که دیگر نمی‌توان آنها را موقتی یا زودگذر تلقی کرد. جهان به‌‌سمت گذار انرژی حرکت می‌‌کند – مسیری پرپیچ‌‌وخم، که اگرچه با شعارهای بلندپروازانه آغاز شده، اما در عمل با چالش‌‌هایی پیچیده مواجه است.

از تغییرات اقلیمی و فشارهای بین‌المللی گرفته تا تحولات فناوری و دگرگونی در ترجیحات مصرف‌‌کنندگان، همه و همه در حال بازتعریف جایگاه نفت در اقتصاد جهانی‌‌اند. در این میان، کشورها و شرکت‌هایی که بتوانند سریع‌‌تر و هوشمندانه‌‌تر خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، شانس بیشتری برای بقا و حتی پیشرفت خواهند داشت. حرکت به‌‌سمت تنوع‌‌بخشی به منابع درآمدی، سرمایه‌‌گذاری در فناوری‌‌های سبز، و بازنگری در ساختارهای اقتصادی وابسته به نفت، دیگر گزینه نیستند؛ بلکه ضرورتی راهبردی برای تداوم نقش‌‌آفرینی در نظم نوین انرژی‌‌اند. نفت هنوز از معادلات ژئوپلیتیک حذف نشده و همچنان بازیگری تاثیرگذار در سیاست جهانی باقی مانده است، اما بازی دیگر به شیوه گذشته ادامه نمی‌‌یابد. قواعد در حال تغییرند – از ساختار قیمت‌‌گذاری و زنجیره تامین گرفته تا نقش بازیگران نوظهور در بازار. آنهایی که این تغییرات را به‌‌درستی درک و تحلیل کنند، می‌توانند موقعیت خود را تثبیت کنند یا حتی ارتقا دهند. اما آنانی که همچنان بر الگوهای گذشته پافشاری می‌‌کنند و واقعیت‌‌های تازه را نادیده می‌گیرند، احتمالا در آینده‌‌ای نه‌چندان دور از میدان رقابت کنار خواهند رفت. آینده بازار انرژی، متعلق به کسانی است که امروز درک درستی از تحول دارند و جسارت ورود به آن را نیز دارند.

 ایران؛ فرصت‌‌ها، تهدیدها

برای کشوری مانند ایران که اقتصادش سال‌ها‌ست به نفت گره خورده، نشانه‌های تازه در بازار جهانی انرژی حامل پیام‌‌های مهمی است -پیام‌‌هایی که نه‌‌ فقط اقتصادی، بلکه ژئوپلیتیک، فناورانه و زیست‌‌محیطی نیز هستند. کاهش قیمت نفت در صورت تحقق پیش‌‌بینی‌‌های آژانس بین‌المللی انرژی، می‌تواند فشار مضاعفی بر بودجه‌های نفت‌‌محور ایران وارد کند، به‌‌ویژه در شرایطی که کشور همچنان با تحریم‌های شدید و محدودیت‌‌های صادراتی مواجه است. با این حال، همان‌گونه که تهدیدها واقعی‌‌اند، فرصت‌‌ها نیز وجود دارند. ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، در صورت اصلاح ساختارهای داخلی، بهبود روابط بین‌المللی، و جذب سرمایه‌‌گذاری در حوزه‌های نوین انرژی، می‌تواند نقشی متفاوت و حتی تعیین‌‌کننده در نظم آینده ایفا کند. توسعه میادین گازی، بهره‌‌گیری از ظرفیت‌‌های انرژی خورشیدی و بادی، و ارتقای فناوری پالایشی و پتروشیمی، از جمله گام‌‌هایی است که می‌تواند اقتصاد ایران را از تله تک‌‌محصولی بودن نجات دهد.

فرصت مهم دیگر، نقش‌‌آفرینی در مسیر ترانزیت انرژی در منطقه است. ایران با موقعیت ژئوپلیتیک خاص خود، می‌تواند به کریدوری برای انتقال انرژی میان شرق و غرب تبدیل شود – اگر زیرساخت‌‌های لازم فراهم و موانع سیاسی و امنیتی مرتفع شوند. اما زمان چندان به نفع تهران نیست؛ کشورهایی مانند عربستان، امارات و حتی عراق با سرعت بیشتری در حال بازآرایی خود در برابر آینده کم‌‌کربن هستند. از این رو، انتخاب پیش‌‌روی ایران روشن است: یا باید با شجاعت و تدبیر، سیاستگذاری انرژی را بر پایه واقعیات جدید بازتعریف کند، یا خطر حذف تدریجی از صحنه بازی بزرگ انرژی را بپذیرد. آینده، نه متعلق به دارنده بیشترین ذخایر، بلکه از آن کسی است که بهتر، سریع‌‌تر و هوشمندانه‌‌تر از منابع خود استفاده کند.