دعوای زن و شوهر

ماجرای هولناک مرد مشهدی که زنش را فلج کرد!

او بارها دخترم را کتک زده بود اما وقتی به حالت قهر به منزل ما می آمد به دلیل مظلومیتی که داشت چیزی درباره شکنجه های شوهرش نمی گفت و همواره تلخکامی های زندگی وحشتناک خود را پنهان می کرد تا این که بالاخره این فاجعه هولناک رخ داد و پزشکان از دخترم قطع امید کردند...

به گزارش افق امروز و به نقل از روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات مرد ۵۸ ساله ای است که با چشمانی به اشک نشسته از یک حادثه وحشتناک در مشهد پرده برداشت. او که از بیست و سوم شهریور گذشته زندگی آرام خود را از دست داده است در شرح ماجرا به افسر دایره قضایی کلانتری طرق مشهد گفت: آن روز شوم وقتی فهمیدم که دخترم را به یکی از بیمارستان های امدادی منتقل کرده اند، هراسان و وحشت زده به بیمارستان رفتم اما متوجه شدم که او وضعیت وخیمی دارد و پزشکان تشخیص داده اند که باید در بخش مراقبت های ویژه بستری شود. خیلی نگران بودم و نمی دانستم چه بلایی بر سر دخترم آمده است! وقتی از گوشه و کنار ماجرا را فهمیدم تازه دریافتم که چرا دخترم چند بار با حالت قهر از شوهرش به منزل ما آمد اما او آن قدر حجب و حیا داشت که به من در این باره چیزی نمی گفت ولی دیگر اعضای خانواده آزار و اذیت های شوهر او را بازگو می کردند با آن که دخترم سختی های زیادی را در طول ۱۶ سال زندگی مشترک خود با شوهرش کشیده بود اما برای حفظ زندگی خودش سکوت می کرد تا این که آن حادثه شوم رخ داد.دخترم با آن که به زحمت می توانست روی تخت بیمارستان سخن بگوید بلاهایی را که شوهرش در طول زندگی مشترک بر سرش آورده بود بازگو کرد و با بیان این که چند بار به علت کتک کاری های همسرش مرگ را به چشم دیده است درباره این ماجرا هم گفت: آن روز صبح مشغول صرف چای بودم که ناگهان شوهرم بی دلیل عصبانی شد و درحالی که من روی زمین نشسته بودم از پشت سر دستانش را دور پیکرم حلقه زد و آن قدر به چپ و راست چرخاند که صدای شکستن استخوان هایم را شنیدم و بی حال شدم. او مواد مخدر از نوع «بنگ» مصرف می کرد و قبل از این رفتار وحشیانه هم بارها مرا مورد ضرب و جرح قرار داده بود. حدود یک ساعت بعد از این حادثه، خودش با اورژانس ۱۱۵ تماس گرفت و امدادگران وقتی اوضاع وخیم مرا دیدند که استخوان و مهره هایم آسیب دیده است بلافاصله مرا به بیمارستان امدادی انتقال دادند و …

بعد از اظهارات دردناک دخترم تازه فهمیدم که او چه رنج ها و سختی هایی را تحمل کرده است برای همین از طرف دخترم شکایت کردم و او هم از شوهرش شاکی شد اما یک ماه بعد از این ماجرا، کادر درمانی تصمیم به عمل جراحی گرفتند تا شاید مهره های آسیب دیده گردن او را درمان کنند اما فایده ای نداشت و پزشکان از بهبودی او در حالی قطع امید کردند که تشخیص دادند دختر ۳۸ ساله ام به دلیل جابه جایی مهره پنجم و ششم ستون فقرات گردنی دچار آسیب شدید نخاعی و فلجی کامل ۴ اندام اصلی بدن شده است و اکنون نیز از طریق دستگاه های پزشکی تنفس می کند و فشار خون او هم از طریق دارو کنترل می شود و …

انتهای پیام/+

برچسب های اخبار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب گردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Search