یادداشت تحلیلی / سید محمد جواد عرفان فر  

«مهارت‌آموزی در ایران: قطار توسعه روی ریل فراموش‌شده»

در حالی‌که بسیاری از دستگاه‌های آموزشی در کشور، هنوز در گرداب مدرک‌گرایی، حافظه‌محوری و بی‌ارتباطی با نیاز بازار کار دست و پا می‌زنند، فنی و حرفه‌ای استان یزد بی‌سر و صدا اما معنادار، در حال بازتعریف کارکردهای آموزش در ایران است. اما چرا این تحول، همچنان در سایه مانده و نظام سیاست‌گذاری کشور، این فرصت را آن‌گونه که باید، درک و حمایت نمی‌کند؟

به گزارش افق امروز

در حالی‌که بسیاری از دستگاه‌های آموزشی در کشور، هنوز در گرداب مدرک‌گرایی، حافظه‌محوری و بی‌ارتباطی با نیاز بازار کار دست و پا می‌زنند، فنی و حرفه‌ای استان یزد بی‌سر و صدا اما معنادار، در حال بازتعریف کارکردهای آموزش در ایران است. اما چرا این تحول، همچنان در سایه مانده و نظام سیاست‌گذاری کشور، این فرصت را آن‌گونه که باید، درک و حمایت نمی‌کند؟

 مهارت؛ حلقه گمشده توسعه

چرا وقتی صحبت از اشتغال، عدالت اجتماعی یا حتی کاهش فقر و بزه می‌شود، مهارت‌آموزی هنوز در سطح شعار باقی مانده است؟ چرا در اغلب استان‌ها، مراکز فنی و حرفه‌ای به حال خود رها شده‌اند، بی‌آنکه پیوند واقعی با ساختارهای تولید، اشتغال یا حتی آموزش عمومی برقرار کنند؟

فنی و حرفه‌ای یزد نشان داده که اگر اراده‌ای برای تحول وجود داشته باشد، می‌توان از همین ساختارهای موجود، الگویی برای توسعه ساخت.

 از بی‌اعتنایی رسانه‌ها تا بی‌توجهی بودجه‌ریزان

یکی از انتقادهای جدی اینجاست: چرا مهارت‌آموزی در اولویت رسانه‌ها، بودجه‌ریزان، سیاست‌گذاران، و حتی نخبگان قرار ندارد؟

وقتی یزد با بیش از ۸۲۰ آموزشگاه آزاد و آموزش سالانه ۳۰ هزار نفر، در حال پیاده‌سازی الگوهایی مانند «کارآفن» (آموزش جامع از مواد اولیه تا تولید محصول)، «قطب‌های مهارتی تخصصی»، و راه‌اندازی مراکز مهارت مبتنی بر هوش مصنوعی است، چرا صدای این تحول شنیده نمی‌شود؟

چرا شبکه‌های سراسری به جای تبلیغ کنکور و دانشگاه‌های بی‌مهارت، این مسیرهای واقعی و مؤثر را بازتاب نمی‌دهند؟

  خصوصی‌سازی واقعی یا رهاسازی تدریجی؟

یکی از اقدامات هوشمندانه فنی و حرفه‌ای یزد، تلاش برای واگذاری مراکز نیمه‌تمام به بخش خصوصی است. اما سؤال اینجاست:

آیا این مشارکت واقعی و هدفمند خواهد بود یا به سرنوشت بسیاری از پروژه‌های رهاشده دچار خواهد شد؟

بدون حمایت روشن از سرمایه‌گذاران، تضمین‌های قانونی، و نظارت کیفی بر این واگذاری‌ها، خطر تبدیل‌شدن این الگوها به تجربه‌ای شکست‌خورده وجود دارد.

مدارک بدون مهارت، مهارت بدون اعتبار

 آمار شرکت ۶۰ هزار نفر در آزمون‌های مهارتی و دریافت گواهینامه‌های فنی و حرفه‌ای، از یک پتانسیل ملی سخن می‌گوید. اما همچنان یک شکاف مهم باقی‌ است: آیا این گواهینامه‌ها در ساختارهای رسمی کشور (استخدام، مهاجرت، پروژه‌ها، بودجه‌ها) اعتبار کافی دارند؟

اگر مرکز سنجش مهارت مستقل شود، گامی رو به جلوست. اما تا زمانی که دستگاه‌های اجرایی کشور، مهارت را به رسمیت نشناسند، خروجی این آموزش‌ها در بهترین حالت به اشتغال غیررسمی یا مهاجرت محدود خواهد شد.

فاصله نظام آموزشی با نظام اشتغال

طرح «همنوا» میان آموزش و پرورش و فنی و حرفه‌ای، نقطه‌ امیدی‌ است. اما این سوال باقی‌ست:

چرا همچنان هنرجویان هنرستان‌ها، پس از ۳ سال آموزش، فاقد مهارت عملی و تجربه واقعی تولید هستند؟

اگر مدل «همنوا» در یزد موفق بوده، چرا به الگویی کشوری تبدیل نمی‌شود؟ چرا دانش‌آموزان کشور نباید از همان نوجوانی با کارگاه، تولید، بازار، تکنولوژی و نیازهای واقعی اشتغال آشنا شوند؟

 نتیجه‌گیری: مهارت‌آموزی را نجات دهید، پیش از آن‌که خیلی دیر شود

اقدامات فنی و حرفه‌ای یزد، یک زنگ بیدارباش است؛ اما اگر این حرکت‌های پراکنده به گفتمان مسلط آموزشی، رسانه‌ای، سیاست‌گذاری و بودجه‌ریزی کشور تبدیل نشود، بار دیگر شاهد خواهیم بود که راه درست، به خاطر سکوت ما، به بن‌بست می‌رسد.

الگوهای موفق را باید تقویت کرد، نه تماشا

 

انتهای پیام/+

منبع خبر : سید محمد جواد عرفانفر

برچسب های اخبار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب گردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Search