به گزارش افق امروز رد انگشتهای اصلی” که به تازگی برگزیده اول جایزه بازآفرینی شده است اثر صادق قربانزاده خیاوی نویسنده مشگینشهری است که تاکنون ۳۰ اثر از وی منتشر شده است.
رد انگشتهای اصلی رمانی عاشقانه است که در بستر انقلاب ۵۷ رخ میدهد. اباذر پسر نوجوان قوپوزنوازی که عاشق گلآرا دختر رئیس شهربانی شهر میشود این درحالیست که عموی اباذر روحانی مخالف رژیم است. با وقوع اتفاقهایی در شهر سرهنگ مجبور میشود از مشگینشهر به تبریز برود. اباذر هم سفر کَرَمگونهٔ خودش را برای پیدا کردن گلآرا آغاز میکند و خودش را به تبریز میرساند.
به بهانه کسب جایزه برگزیده اول بازآفرینی به سراغ این نویسنده پرکار مشگینشهری رفتیم و راهی که برای رسیدن به اینجا طی کرده را برای ما شرح داد و اینکه چگونه در دوران راهنمایی و دبیرستان پای ثابت و برگزیده جشنوارههای دانشآموزی داستان بوده است.
وی معتقد است نویسنده باید در هر حوزهای کتاب بخواند از کشاورزی و نجوم گرفته تا پرورش زنبور و گربه. از کتابهای علمی گرفته تا حقوق و بانکداری، چرا که برای نگارش رمان به این اطلاعات نیاز است. به باور قربانزاده مطالعه درست مثل باران برای چشمه است که اگر نباشد جوشش در کار نخواهد بود.
این نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به مشکلات پیش روی نویسندگان ایرانی می گوید با توجه به شرایط موجود نویسنده حرفهای نمیتواند در ایران فعالیت کند چرا که درآمد حاصل از نویسندگی بههیچ وجه قادر به تأمین نیازهای اولیه یک نویسنده نیست.
وی با بیان اینکه یک مسیر مستقیم برای نویسندگی وجود دارد و آن مطالعه است می گوید: نویسندگی لذتی بیمثال است و امیدوارم هر کسی وارد مسیر نوشتن شد به لذت دست یابد.
از چه سالی شروع به نوشتن کردید و تا به امروز چند کتاب از شما منتشر شده است؟
قربانزاده: در مصاحبهای گفتهام؛ شاید اولین داستانم را کلاس دوم ابتدایی نوشتهام. درسی داشتیم بهنام «باغی که سوخت» معلم خواسته بود درس دوصفحهای را خلاصه کنیم، انگار معنی خلاصه را متوجه نشده بودم که داستان را در ده صفحه نوشتم و بردم سرکلاس. تشویق نشدم معلمم دفتر را کوبید فرق سرم و معنی خلاصه را یادآور شد. بعدها فهمیدم چیزی که نوشته بودم داستان بوده. در کودکی همه چیز برایم داستانی داشت از مورچهٔ روی درخت تا سورتمهسواری روی برفهای انبوه مشگینشهر.
در سالهای راهنمایی و دبیرستان هر سال پای ثابت جشنواره دانشآموزی داستان و هر سال برگزیده استانی و کشوری بودم. بسیار مواقع با انشاهای سی چهل صفحهای سرکلاس میرفتم، عزیز مرادزاده دبیر ادبیاتمان میگفت؛ «نویسنده خواهی شد.»
بیش از حدود سی کتابم منتشر شده. آب و زنجیر، تننور، صلیب سلمان، رد انگشتهای اصلی، قرار با ستاره، پسر نخلهای پریبرگ، نشان به همان نشان، روی سیم تار، میان چهار گل زرد و یک گل سرخ، تا در خیابانی مهآلود گم نشوی، روی مرمر سفید، عزیزتر از خوشه، گریز از سال صفر، سایان و هزارویک گلینبالا، بر بلندای گودال، اثر هنری، آتش و پرواز لاکپشتها و …
انگیزه شما از ورود به این حرفه چه بود؟
قربانزاده: دوست دارم بگویم، نویسنده، نویسنده به دنیا میآید ولی استثناهایی باعث میشود نتوانم با قاطعیت چنین حرفی بزنم اما نویسنده از همان کودکی زیست و نگاه متفاوتی دارد. توانایی تنها ماندن و لذت از تنهایی، توانایی ربط دادن چیزهای بیربط به هم، سیر در هپروت، خیره شدن به یک نقطه و سیر در قاره و کهکشان دیگر همواره با من بود. چنین کسی لاجرم تنها یک راه پیش رو دارد، نوشتن.
از روزی که یادم هست نوشتهام. از دو سال سربازی بیش از بیست دفتر یادداشت و خاطره دارم. زمانی انگیزهام از نوشتن زنده ماندن بعد از مرگم بود درست مثل نویسندگان نامی، الان انگیزهام از زنده ماندن نوشتن است.
روزانه چند ساعت مطالعه میکنید و بیشتر چه کتابهایی را می خوانید؟
قربانزاده: مطالعهام روزانه نیست، زمانی که مشغول نوشتن رمان هستم مطالعه نمیکنم مگر به ضرورت تحقیق حین نگارش در مورد موضوع خاص. وقتی از نوشتن فارغ میشوم برای تفریح چند کتاب خوشخوان میخوانم. در کارگاههای داستاننویسی به اعضا و هنرجوها تاکید میکنم نویسنده باید در هر حوزهای کتاب بخواند از کشاورزی و نجوم گرفته تا پرورش زنبور و گربه. از کتابهای علمی گرفته تا حقوق و بانکداری، چرا که برای نگارش رمان به این اطلاعات نیاز داریم. نویسنده در هر زمینهای نیازمند مطالعه و کسب اطلاعات است تا خمیرمایه داستانش مهیا شود.
خوانش رمانهای خوب و نقد و تحلیل هم ضرورت دارد. خواندن کتابهای اصولنویسندگی نباید فراموش شود چون مسیر را هموار میکند، آگاهی از تکنیکهای نویسندگی با مطالعه میسر است. مطالعه درست مثل باران برای چشمه است که اگر نباشد جوشش در کار نخواهد بود.
اگر نیازمند اطلاعات تخصصی باشم میروم سراغ کتابهای ویژه آن حوزه. مثلا برای نگارش رمان «گریز از سال صفر» کتابهای علمی زیادی خواندم. مطالعه برای گردآورد مستندات برای نویسنده مهم است وگرنه رمانی که نوشته میشود فاقد محتوا خواهد و شاید غیرقابل باور.
در حوزه رمان بیشتر کتابهای شناختهشده که نقدهای خوبی داشتهاند را میخوانم، تعدادی را برای لذت و سرگرمی و تعدادی را به خاطر فرم، محتوا، تکنیک، درونمایه، نمادها، لایههای درونی، نگاههای نو و …
بیشتر کار چه نویسندگانی را مطالعه میکنید؟
قربانزاده: چون مربی کودک و نوجوان هستم پس بیشتر کتابهای تالیفی از نویسندگان ایرانی را میخوانم تا دریابم از چه و چگونه مینویسند.
از نویسندگان خارجی علاوه بر آثار معروف و کلاسیک نگاه ویژه دارم به آثار نویسندگان کودک و نوجوان، از دیوید آلموند گرفته تا لوئیس لوری، جانی روداری، دیوید کالی، دیوید مککی و دیگران.
در مورد رمان «رد انگشتهای اصلی» که به تازگی برگزیده اول جایزه بازآفرینی شده صحبت کنید.
قربانزاده: « رد انگشتهای اصلی» رمانی عاشقانه است که در بستر انقلاب ۵۷ رخ میدهد. اباذر پسر نوجوان قوپوزنوازی که عاشق گلآرا دختر رئیس شهربانی شهر میشود این درحالیست که عموی اباذر روحانی مخالف رژیم است. با وقوع اتفاقهایی در شهر سرهنگ مجبور میشود از مشگینشهر به تبریز برود. اباذر هم سفر کَرَمگونهٔ خودش را برای پیدا کردن گلآرا آغاز میکند و خودش را به تبریز میرساند…
در این رمان برای روایت داستان از منظومهٔ اصلی و کرم بهره بردهام.
رمان «رد انگشتهای اصلی» علاوه بر این جایزه برگزیده اول جایزه امیرحسین فردی، جایزه اول اندرزگو، کتاب سال استان اردبیل و نامزد چند جایزه دیگر بوده است.
آیا یک نویسنده از راه نوشتن میتواند در ایران معاش خود را تامین کند یا شما در حرفه دیگری هم مشغول هستید؟
قربانزاده: نویسندگی در ایران شغل نیست و با توجه به شرایط موجود نویسنده حرفهای نمیتواند در ایران فعالیت کند چرا که درآمد حاصل از نویسندگی بههیچ وجه قادر به تأمین نیازهای اولیه یک نویسنده نیست، پس نویسنده ناگزیر برای گذران زندگی شغل دیگری داشته باشد.
دلیل این معضل، بحران مطالعه و کتابخوانی است که خرید کتاب را در پایینترین سطح نگهداشته است. دلیل دیگر مشکلات اقتصادی ناشر به عنوان تولیدکننده و مخاطب به عنوان خریدار کتاب است.
دلیل عدم استقبال مخاطب از کتاب علاوه بر مشکلات اقتصادی عدم تربیت مخاطب برای خرید کتاب است در کشور ما فرد برای خرید و مطالعه کتاب تربیت نمیشود.
ضعف تالیف را یکی دیگر از دلایل قید میکنند، نویسنده ایرانی به خصوص در حوزه کودک و نوجوان همواره محدویتهایی دارد، از پرداختن به ارتباطهای عاطفی و عاشقانه گرفته تا موضوعهای فانتزی. این محدودیتها برای رمانهای ترجمه کمتر به چشم میخورد برای مثال اطمینان دارم اگر رمان «موسیقی استخوان» دیوید آلموند را یک نویسنده ایرانی مینوشت هرگز مجوز چاپ نمیگرفت. این مسائل باعث میشود به نظر برسد تالیف ضعف دارد لذا مخاطب استقبال چندانی از رمانهای ایرانی ندارد. عدم استقبال یعنی پایین آمدن فروش، نبود بازار خرید یعنی اجتناب ناشر از چاپ اثر ایرانی و عدم چاپ یعنی بیاشتهایی نویسنده برای نگارش.
اگر پول در این حوزه به گردش در نیاید تیراژ پایین میآید، حقالتالیف به درصدهای ناچیز میرسد میبینی نویسنده برای ماهها کار رقمی ناچیز میگیرد که جوابگوی تامین نیازهای ضروری زندگیاش هم نیست.
من مربی داستاننویسی مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم که البته حقوق این کار فرهنگی نیز شبیه حقالزحمه نویسندگان است.
روزانه چقدر زمان برای نوشتن اختصاص میدهید؟
قربانزاده: نویسنده وقتی رمانی را شروع میکند لازمهاش کار مداوم و بیوقفه است. حتی اگر کار گره بخورد و خوب پیش نرود ساعتها پشت میز کار مینشینم. در روزهای تعطیل این نشستن نوشتن و ننوشتن به ۱۰ ساعت میرسد. در روزهایی که خسته از سرکار برمیگردم بین چهار تا پنج ساعت مینویسم.
نویسندگی کاری تمام وقت است، کسانی که نیمهوقت مینویسند سختی بیشتری متحمل میشوند. اگر نویسندهای هر روز در ساعت معین صبح یا شب مرتب بنویسد عالی و حرفهای خواهد بود ولی با کار کارمندی چنین ایدهآلی شکل نمیگیرد.
به نظر شما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چگونه میتواند به نویسندگان برای تالیف کتاب کمک کند؟
قربانزاده: حوزه ادبیات به خصوص ادبیات کودک و نوجوان کشورمان وضعیت نرمال و بسامانی ندارد یعنی گردش مناسب پول در حوزه چاپ و نشر به درستی صورت نمیگیرد. پول نقش اساسی در رونق ادبیات ایفا میکند چون کتاب یک کالای فرهنگی است. دخل و خرج ناشر جور نباشد و کار نشر سوددهی نداشته باشد رغبت به تولید اثر پایین میآید چون چرخهٔ نگارش، پذیرش و چاپ اثر، عرضه و خرید پررونق نیست پس نیازمند حمایت دولت است چون شرایط طبیعی رشد و شکوفایی مثل کشورهای موفق شکل نگرفته است.
اگر وزارت ارشاد و در راس آن دولت ناشر را در تامین نیازها حمایت نکند، ناشر نخواهد توانست از نویسنده اثر دریافت کرده و آن را چنان تولید و عرضه کند که نویسنده هم راضی شود. نویسنده اگر تامین نباشد اشتیاقی برای خلق اثر بیشتر و خلاقانه نخواهد داشت. یکی از راههای حمایت وزارت ارشاد برای حمایت از ناشر و نویسنده خرید پرتعداد کتاب برای کتابخانههاست.
آیا در حال نوشتن کتابی هستید؟ تا جایی که ممکن است و کتاب لو نمیرود، لطفا درباره آن توضیح دهید.
قربانزاده: هماکنون مشغول نگارش رمان کودک «باز برایم نی بزن» هستم. آراز پسری لال است که همراه خانوادهاش کنار نیزار زندگی میکند. او جای حرف زدن خوب نی مینوازد. سارها در دستههای انبوه به نیزار میآیند جایی که شکارچیها منتظرند. آراز رویارویی نابرابری با شکارچیها دارد و سعی میکند سارهای زخمی را نجات بدهد.
رمان دغدغه محیطزیستی دارد و مشکلات کودکان تکوالد و معلول را هم روایت میکند.
چه توصیه ای به نویسندگان جوان دارید؟
قربانزاده: یک مسیر مستقیم برای نویسندگی وجود دارد و آن مطالعه است. تمام نویسندگان از این مسیر به مقصد رسیدهاند. استعداد هم مهم است که آن هم با مطالعه شکوفا میشود. مرحلهٔ بعدی نوشتن، نوشتن و نوشتن است. حضور در کارگاههای نویسندگی ضرورت اصلی نیست، گاهی میتواند راه را هموارتر کند و مقصد را نزدیک.
و اینکه نویسندگی لذتی بیمثال است، امیدوارم هر کسی وارد مسیر نوشتن شد به لذت دست یابد.