خرافات در بستر بحران

چرا جوامع در تنگنای مشکلات به باورهای موهوم پناه می‌برند؟

انسان در طول تاریخ همواره در پی یافتن ساده‌ترین و سریع‌ترین راه برای حل مشکلات خود بوده است. از آنجا که ظرفیت وجودی انسان محدود است و آستانه تحمل مشخصی دارد، به‌نظر می‌رسد افراد برای گشودن گره‌های زندگی به دنبال میان‌بری می‌گردند که نام آن «خرافات» است

به گزارش افق امروز

انسان در طول تاریخ همواره در پی یافتن ساده‌ترین و سریع‌ترین راه برای حل مشکلات خود بوده است. از آنجا که ظرفیت وجودی انسان محدود است و آستانه تحمل مشخصی دارد، به‌نظر می‌رسد افراد برای گشودن گره‌های زندگی به دنبال میان‌بری می‌گردند که نام آن «خرافات» است. خرافه به معنای اعتقاد غیرمنطقی و اثبات‌نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت بر امور طبیعی است. ریشه بسیاری از خرافات در گرایش‌های درونی و باطنی انسان قرار دارد و به‌تدریج شکل مستقل می‌گیرد.

در این میان، بستر اجتماعی در تقویت یا تضعیف خرافه‌گرایی نقش مهمی دارد. هر چه زمینه گسترش این باورها بدون مانع ادامه یابد، امکان رشد و ترویج آن بیشتر می‌شود. مشکلات متعدد و بی‌پاسخ‌مانده در محیط‌های انسانی نیز افراد را به سوی جهان غیرواقعی سوق می‌دهد. هرچه مسائل جامعه پیچیده‌تر و عمیق‌تر شود، راه‌حل‌های موهوم ظهور بیشتری می‌یابند. فقر فرهنگی و اقتصادی نیز شدت گرایش مردم به باورهای سست را افزایش می‌دهد و بسیار پیش می‌آید که این باورها به یقین تبدیل شوند؛ در این مرحله زدودن آن‌ها بسیار دشوار است.

به همین دلیل، ضروری است اقدامات آموزشی و آگاهی‌بخش در جامعه صورت گیرد؛ زیرا بی‌تفاوتی نسبت به خرافه همچون موریانه باورهای مردم را از درون تهی می‌کند و آنان را از مسیر درست دور نگه می‌دارد.

در همین زمینه، پای صحبت ابوالفضل مرشدی، استادیار علوم اجتماعی دانشگاه یزد، نشسته‌ایم تا درباره دلایل گسترش خرافات و اثرات آن گفت‌وگو کنیم.

مرشدی می‌گوید: «آدم‌های آگاه و اهل معرفت، شناخت دقیق‌تر و منسجم‌تری دارند. دینداری مردم عادی در طول تاریخ، در بسیاری از کشورها با معرفت عمیق همراه نبوده است. ترکیبی از خواسته‌های شخصی با توکل و توسل، نوعی آشفتگی اعتقادی ایجاد می‌کند. این پدیده مختص ایران یا شیعه نیست؛ در اروپا و آمریکا نیز چنین روندی قابل مشاهده است.»

او ادامه می‌دهد: «به دلیل جایگاه پررنگ شفاعت و میانجی‌گری در مذهب شیعه، امکان شکل‌گیری حاشیه‌های غیرواقعی بیشتر می‌شود. البته نباید همه این موارد را خرافه نامید. جامعه‌شناسان به جای واژه خرافات از اصطلاح “دینِ عامه” استفاده می‌کنند. زیرا دین‌داری افراد بسته به تجربه‌های زندگی، طبقه اجتماعی و موقعیت فرهنگی، نسبت‌های متفاوتی با دین برقرار می‌کند. دین‌ورزی تنها باور نیست؛ با عمل و رفتار در هم تنیده است. هیچ خط‌کش قطعی‌ای برای جدا کردن دین‌داری از خرافه وجود ندارد. حتی فقیهان نیز ممکن است در برخی موارد دچار کژفهمی شوند.»

مرشدی تأکید می‌کند: «دین آمده است تا ظرفیت وجودی انسان را ارتقا دهد و شخصیت او را از نظر فکری، عاطفی و ارتباطی قوی‌تر سازد. اما زمانی که جامعه درگیر پیچیدگی‌هایی فراتر از توان افراد می‌شود، فشارهای اقتصادی، روانی و اجتماعی انسان را می‌شکنند و استقلال فکری، مالی و شخصیتی افراد مخدوش می‌شود.»

او می‌افزاید: «همه انسان‌ها به پناهگاه نیاز دارند؛ نه فقط از منظر مالی و روانی، بلکه از منظر هستی‌شناختی. حتی افراد مستقل نیز در بزنگاه‌های دشوار محتاج تکیه‌گاه می‌شوند. اما کسانی که در مسیر زندگی آسیب دیده‌اند، بسیار زودتر به پناهگاه نیاز پیدا می‌کنند و به هر دستاویزی چنگ می‌زنند. یکی از کارکردهای دین، پناهگاهی‌بودن آن است. اما این پناهگاه باید ابتدا موجب رشد و بلوغ انسان شود. زمانی که افراد ضعیف‌تر در موقعیت‌هایی که باید روی پای خود بایستند، نقطه اتکای خود را به ساده‌ترین مسیرها تغییر می‌دهند، زمینه بروز خرافات شکل می‌گیرد.»

استاد دانشگاه یزد در پایان تأکید می‌کند: «ضروری است سازوکارهایی برای رشد عقلانی، عاطفی و شخصیتی مردم ــ به‌ویژه اقشار ضعیف‌تر از نظر فرهنگی و اقتصادی ــ طراحی شود. آموزش گسترده و منظم باید در جامعه توسعه یابد و هم‌زمان باید زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی تقویت شوند تا افراد در برابر ناملایمات شکننده نباشند و به‌سرعت در دام باورهای غیرواقعی نیفتند.

ثریا آسایش

انتهای پیام/+

منبع خبر : سید محمد جواد عرفانفر

برچسب های اخبار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب گردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Search