به گزارش افق امروز; جیک جیلنهال بازیگر شناخته شده هالیوود که به تازگی دوباره نامش با سریال «اصل برائت» بر سر زبانها افتاده است در گفتوگویی تازه نکات جالبی درباره خودش و دنیای بازیگری مطرح کرد.
هالیوود ریپورتر در مقدمه مصاحبه با جیلنهال آورده است: «جیک جیلنهال عینکش را از جیب کت جینش در میآورد، لنزهای تهاستکانی آن، آنقدر قوی هستند که دید ضعیفش را اصلاح کنند. بله شما درست میخوانید. اینها فقط عینکهای مد روز نیستند که پسری با ژاکت کرکی و لبخندی تو دل برو به چشم میزند. بلکه این عینک بهمعنای واقعی کلمه یعنی«من واقعاً نمیتوانم بدون اینها ببینم». نگاه کردن از پشت آن برای کسی که دیدی طبیعی دارد احساسی مثل تجربه نوعی توهم است، تصاویر درهم و برهم مثل تصاویر سورئال. جیلنهال ۴۳ ساله از وقتی که حدوداً ششساله بود، این عدسیهای راستاساز همراهش بود. او با تنبلی چشم متولد شد که بهطور طبیعی حل شد، اما بدون لنز میتوان گفت که تقریباً نابیناست.»
خود جیلنهال دراین خصوص میگوید: «دلم میخواهد فکر کنم این ماجراجویی است، هیچچیز دیگر مثل این نمیشناسم. وقتی صبحها قبل از اینکه عینک را بگذارم نمیتوانم چیزی را ببینم. این جایی است که میتوانم فقط با خودم تنها باشم.»
او گاهی از این ضعیف بودن چشمش برای کمک بهعنوان یک بازیگر استفاده کرده است ـ وقتی در سال ۲۰۱۵ در حال فیلمبرداری یک صحنهی سخت در فیلم «چپدست» بودند، صحنهای که پلیس به او میگوید که همسرش مرده است، جیلنهال لنزش را در میآورد تا خودش را مجبور کند با دقت بیشتری گوش کند.
جیلنهال همیشه کارهایی میکند که در رزومهی کاریاش متنوع باشند و میگوید به دنبال پروژههایی است که «کمی خودم را به چالش بکشم. احساسی که میخواهم داشته باشم این است، آیا میتوانم این کار را انجام دهم؟ خیلیها از من این سؤال را میپرسند آیا میتوانی؟ اما من هنوز خودم هم نمیدانم.» گاهی اوقات چیزهایی که یاد میگیرد پیامدهای ناراحتکنندهای برایش به همراه داشته- مانند اینکه بهدلیل فشار دادن دستش روی تکه شیشههای شکسته، به عفونت استافیلوکوک مبتلا شد، که پس از فیلمبرداری یک صحنه دعوا در «کافهی بینراهی»اتفاق افتاد، با اینحال او همچنان برای این احتمال که این فلسفهی چالش افراطی روزی پیامدهای منفی برایش داشته باشد آماده است.
اولین علاقهی جیلنهال به بازیگری وقتی شروع شد که او خواهرش مگی را در حال بازی در یک فیلم دبیرستانی دید. جیک از رابطهی دوران کودکیاش با خواهرش که سهسال از او بزرگتر بود میگوید: «من او را میپرستیدم و او مدام مرا از سرش باز میکرد.» مگی این روزها در حال کارگردانی دومین فیلماش «عروس»، اقتباسی از «عروس» فرانکشتاین برای کمپانی برادران وانر است.
این خواهر و برادر در هانکوک پارک لوسآنجلس بزرگ شدند. پدرشان استفان جیلنهال، کارگردان فیلمهای تلویزیونی است و مادرشان نائومی فونر جیلنهال، فیلمنامهنویسی است که در ۱۹۸۸ وقتی جیک هشتساله بود برای فیلمنامهی «از نفس افتاده» نامزد اسکار شد. حرفهی والدین جیک به او نگاهی نزدیک به این صنعت و شخصیتهای خارقالعادهاش داد. جیلنهال در پاسخ به سؤالی دربارهی انتخاب ظریفی که در فیلم «اصل برائت» انجام میدهد یعنی وقتی شخصیتش عینکش را بین دکمههای پیراهنش میگذارد، میگوید این عادتی است که از پل نیومن ـ که اتفاقاً پدرخواندهاش بود ـ گرفته است. «او همیشه عادت داشت عینک را روی نوک دماغش میگذاشت.»
پیتر سارسگارد، همسر مگی که با جیک در فیلمهای زیادی ایفای نقش کرده است ازجمله در «اصل برائت»، برادرزنش را دارای حساسیتی غیرمعمول به محیط، فراتر از حتی استاندارد یک بازیگر میداند. سارسگارد میگوید: «او آدمی است که میداند دعوایی اتفاق خواهد افتاد حتی قبل از اینکه رخ دهد. او آدمی است که میتواند تغییرات در حالوهوای احساسی آدمها را حس کند.» خود جیلنهال هم میپذیرد که او «بینهایت آگاه» است و این هشیاری را به کودکیاش مرتبط میداند با والدینی که کوشا و گاهی غیرقابل دسترس هستند. او میگوید: «والدینم واقعاً پرمشغله بودند و خیلی کار میکردند و وقتی بچه بودم بیشتر اوقات با خودم میگفتم این چه معنیای داره؟ این یعنی چه؟ آیا میخواهند بروند؟» از نظر سارسگارد، یکی از مزایای بزرگشدن در دل صنعت سرگرمی برای کودکان جیلنهال، درک منحصربهفرد و پیچیدگی غیرمعمول در مورد این تجارت است. سارسگارد میگوید: «بهنظر میرسید آنها از زمانی که متولد شدند، نهتنها در وارد شدن به این حرفه برتری داشتند بلکه همچنین میدانستند که این کار اصلاً چیست و درک عمیقی از این صنعت داشتند.»
«اصل برائت» سریال اخیر و موفق جیلنهال اقتباسی از رمان ۱۹۸۷ اسکات تارو است که اولینبار در ۱۹۹۰ با بازی هریسون فورد ساخته شد. در اقتباس تلویزیونی، جیلنهال نقش راستی سابیچ دادستان ناحیه که متهم به قتل است را بازی میکند که تحت تعقیب قرار دارد. دیوید کلی فیلمنامهنویس و تهیهکننده میگوید: «بهراستی این شخصیت عمیقاً پیچیده و متناقض است، گاهی دلسوز، گاهی تحقیرآمیز و گاهی هر دو بهطور همزمان.» جیلنهال راستی را فردی توصیف میکند که مدام گند میزند. جیلنهال از سارسگارد خواست که نقش دشمناش؛ یک دادستان بهنام تامی مولتو را بازی کند. در ابتدا قرار بود یک ایتالیایی و بسیار کوتاه قد باشد (سارسگارد ۱۸۰ سانتیمتر و دانمارکی است). برادرزن و شوهرخواهر بخشی از فیلمبرداری را با هم زندگی میکردند و بهعنوان حریف تمرینی خیلی خوب باهم کنار میآمدند.
طی ساخت این سریال هشت قسمتی که اولین سریال تلویزیونی جیلنهال است، این بازیگر نمیدانست که آیا راستی واقعاً گناهکار بود یا نه. او میگوید: «تو منتظر میمانی تا بفهمی باید به کدام جهت بروی و تغییرات بالقوهای را که ممکن است وجود داشته باشد، بازی کنی.»
جیلنهال چند ماه آینده را صرف آمادهسازی برای نمایش اتللو میکند که در آن با دنزل واشنگتن همبازی است. این نمایش در ۲۰۲۵، در برادوی، با کارگردانی کنی لئون به روی صحنه خواهد رفت. جیلنهال میگوید که شکسپیر برای او توقف دیگری در سفر برای یافتن «چیزهایی است که واقعاً خود من هستند». او از یک استاد دانشگاه کلمبیا دعوت کرده است تا به او در فهم بهتر متن کمک کند، همچنین با مربی بازیگری شرکت رویال شکسپیر کار میکند. اولین اجرای نمایشنامهی شکسپیر او در برادوی با دنزل واشنگتن، راه مهمی برای فهمیدن این موضوع است که او برای اجرای آثار شکسپیر استعداد دارد یا نه. او میگوید: «شاید بهتر بود با یک غزلوارهی شکسپیر شروع میکردم.»